دوست داشتن های عمیق گمشده...

 نمیدونم به خاطر خودش و شخصیت فوق العاده ش دوستش دارم ، یا به خاطر فرار از گذشته و یاد آدمهایی گاهی عجیب خاطرم رامی آزارد یادآوری شان .... نمیدونم وقتی بهش میگم دلتنگی غروب بدون تو اذیتم میکنه ، دلتنگ کی ام؟  مامانم ؟خودم ؟ اون ؟ یا .... نمیدونم ، کنارش ارومم ، حالمو خوب کرد ، امانمیدونم ما آدما چرا گاهی بعضی دوست داشتن های عمیق و ارزشمند رو واسه ادمای بی ارزش می ذاریم و وقتی میرسیم به ادمای ارزشمند انگار که حس نابوعمیقمون دیگه ته کشیده ، انگار نمی تونیم از اون حس عمیقا به این آرامش زندگیمون داشته باشیم ، اما همین حس عمیق رو واسه ویرانگرباور ها و عقایدمون داشتیم ... دوستش دارم اما نمیدونم به خاطر حال خوبی که دوباره بهم برگردوند  یا به خاطر خودش ، یا به خاطر اینکه کمکم کردکه آدمهایی که آزارم میدادن و از زندگیم حذف کنم ، کنارش حال دلم خوبه  کاش خدا دیگه اینو ازم نگیر...


♥ جمعه 1 فروردين 1395برچسب:, ساعت 17:51 توسط Reihaneh

خواهش

 دوستاي عزيزم خواهشمندم از صفحات پيشين هم بازديد كنيد چون اونها قشنگترن


♥ چهار شنبه 24 دی 1398برچسب:, ساعت 17:47 توسط Reihaneh

دلنوشته هاي من تنها

 

از دل نوشته هایم ساده نَگذر
به یاد داشته باش
این «دل نوشته» ها را
یک «دل» نوشته .!

دلنوشته هاي من

http://www.salesbuy.ir/blog/wp-content/uploads/2013/07/memoir.jpg


♥ دو شنبه 22 دی 1398برچسب:, ساعت 10:18 توسط Reihaneh

هوابس نا جوانمردانه سرد است ....

 

        

    

 

اخوان چه زيبا گفتي :" هوابس ناجوانمردانه سرداست..."

    امااخوان اين رابدان اگرخواسته باشم اين جمله را براي حال و هواي خودم بگويم ، بدان كه وسعت سرماي دل و قلب و وجودمن از اين جمله فراتراست . بدان كه دردل من آفتاب شهر خاموش شده و تمام وجودم را عصري يخبندان فراگرفته است . اخوان نمي دانم اين جمله را براي هواي دل خودگفته اي يا هواي مملكت اما بدان اخوان جمله ات انقدر زيبا بود كه توانست در ذهنم حك شود و بدان جمله ات آنقدر نزديك به حال و هواي من است كه تمام وجودم ان را زمزمه مي كند  شايد جمله ات براي ديگران به يادماندني باشد امابراي من به جان ماندني ست .

اخوان مي داني ديگر حتي اشك چشمانم داغي هميشگي راندارد ، ديدي ، ديدي اخوان كه چقدرجمله ات مناسب حال و هواي من است .

جمله ات را دوست دارم زيرا :

                           « وجودم را در خود نهفته است »


♥ چهار شنبه 17 دی 1398برچسب:, ساعت 13:24 توسط Reihaneh

بدترین درد

شاید بدترین درد ، بی مادری باشد ،  انگاه که بانبودنش خود را یکه وتنها در هجوم طوفان حوادث میابی و این طوفان تو را در دل خودش‌ میبرد ، انچنان که نای نفس کشیدن هم برایت نمیماند ، و هرچه دست و پا میزنی ، دستت به جایی بند نیست و گلویت پر است از فریادهایی که صدایش از درونت برمیخیزد و هیچکس نمیشنود این اشفتگی بیمناک را و تو همچون ماهی ای هستی که هرچه دهان باز میکند و لب میزند ذره اوایی شنیده نمیشود و اشکهایش دراب گم میشود و بغض هایش در گلو 
سخت است این درد ، خیلی‌ سخت ترازانچه که فکرش رابکنی ، به سلابه میکشاند بدنت را و متلاشی میکند درونت را ، اما تو درظاهر سالمی و کس چه میداند که قلب تو پراست از دردهایی که مچاله اش کرد و ذهن و مغزت خسته از فکر به مشکلات حال و پیش رو ...
درد میکند ، همه وجودم از نبودنت درد میکشد ، ذهنم ، چشمم ، قلبم ، همه و همه يکصدا فقط اغوش تو را تمنا میکنند و گوشهایم که دلشان لک زده برای شنیدن صدای تو ... کاش بودی ، کاش بودی و تسلای دلم میشدی ، پشت وپناه روزهای سختیم میشدی ، کاش بودی و این تن رنجور و ذهن خسته و روان ازرده را ازمن دور میکردی ...
نبودنت عذابی ست سخخخخت طاقت فرسا که مرگ را ترجیح میدهم به این حال و روز

♥ پنج شنبه 7 شهريور 1398برچسب:, ساعت 9:40 توسط Reihaneh

تموم شد...

رفتنت اینقدر برام سنگین بود که حرفی ندارم واسه زدن

فقط نمیدونم جواب دلتنگی های نبودنت رو چی بدم مامانم

نتیجه تصویری برای عکس نوشته مرگ مادر


♥ یک شنبه 23 تير 1398برچسب:, ساعت 1:3 توسط Reihaneh

دلم میخواست تو اولین نفری باشی که خبرقبولیم روبهش میدادم اما مثل همیشه نبودی ...
دلم برایت تنگ است ،

بعدازتو دیگر قلبم رابدست هیچ مردی ندادم

چراکه. ترس از درهم شکستن مجدد احساساتم را به نابودی کشاند...
دلم هم تو را میخواهد وهم نه ، عجیب جنگیست میان عشق و عقل وقتی که قلبم دیوانه وار تو را میطلبد اما عقل و غرورم خودخواهانه این قلب دیوانه را مهار میکنند ...
کاش بودی و دوستم میداشتی و پا به پای من ذوق زده میشدی اما افسوس که نیستی ...
هم تو رامیخواهم و هم نه... هه میدانم حتما میگویی دیوانه شده است ...

آری قلب لجبازم دیوانه ام کرده ...

کاش مثل همانگونه که ربودیش اکنون بازمیگرداندیش

و میگفتی بیابگیرش درست مثل روز اولش هست همانطور صحیح و سالم دست من امانت بود ...


♥ چهار شنبه 18 مهر 1397برچسب:, ساعت 11:19 توسط Reihaneh

کاش هیچوقت دل هیچکس نخ کش نشه...

خدانکنه که دلت نخ کش بشه ....

دیگه ازاون به بعد اون دل واست دل نمیشه

.... دلت میخواد که کسی رو دوست داشته باشیاااا

اما دیگه نمیتونی مثه اون دوسشون داشته باشی ...

همه مهمون قلبتون اخه یاد اون بدجوری قلبتو گرفته ...

کاش هیچوقت دل هیچکس نخ کش نشه ...


♥ جمعه 6 مهر 1397برچسب:, ساعت 20:18 توسط Reihaneh

تغییری که نمیفهمیش...

بعضی وقتا اینقدر تغییر میکنی که خودتم متوجه نمیشی ... فقط وقتی به خودت میای که میبینی قد یه دنیا تغییر کردی ... صورت خنده روت  تبدیل شده به یه صورت بی احساس و خیلی وقته که لبخند بساطش رو از روی لبات جمع کرده ... حتی رقصیدن ازیادت رفته و اینو دقیقا وقتی متوجه میشی که وسط مجلس عروسی با یه بغض سنگین فقط دستات رو بی هدف حرکت میدی ... و دیگه با دیدن یه دختر کوچولو هیجانزده نمیشی ...و اینجور موقعیتا تازه تو رو متوجه تغییراتت میکنه ... تازه میفهمی که چقدر دلت بیشتر از سنت بزرگ شده اصلا چرا بزرگ بهتره بگیم پیر شده و تازه متوجه میشی که چقدر شخصیتت تغییر کرده و تو متوجه هیچکدوم ازاین تغییرات در سکوت تنهاییت نشدی...


♥ شنبه 3 شهريور 1397برچسب:, ساعت 23:23 توسط Reihaneh

برای مامانم دعا کنین ...

 مامانم حالش خوب نیست براش دعا کنین ... یه ماهه ندیدمش ... براش دعا کنین...

Risultati immagini per ‫برای مامانم دعا کنید‬‎


♥ جمعه 1 تير 1397برچسب:, ساعت 23:25 توسط Reihaneh